چنانچه بخواهیم دادخواست و ضمیمههای آن به دست خوانده برسد یا اصحاب دعوا از تصمیمات دادگاه مطلع شوند تشریفات خاصی وجود دارد که به آن ابلاغ میگویند.
تشریفات دادخواست در دادگاه حقوقی رعایت میشود و با تشریفاتی که در دادگاه کیفری برای احضار وجود دارد تفاوتهای بسیاری دارد که بسته به اینکه برگههای قضایی به شخص خود مخاطب برسد یا نه ابلاغ تقسیمبندی میشود.
اگر برگههای قضایی به دست کسی برسد که نام او در برگهها درج شده است ابلاغ واقعی خواهد بود که کاملترین نوع ابلاغ است اما اگر برگههای ابلاغ به دست خود او نرسد عنوان ابلاغ قانونی خواهد بود، بنابراین ابلاغ ممکن است به دو صورت قانونی و واقعی باشد.
رای حضوری بهدنبال ابلاغ واقعی
اگر ابلاغ واقعی باشد یعنی برگهها بهدست مخاطب برسد ابلاغ واقعی خواهد بود و رایی که در دادرسی بهدنبال این ابلاغ صادر میشود حضوری خواهد بود. که این رای در صورتی که شرایط تجدیدنظرخواهی را داشته باشد قابل اعتراض شمرده خواهد شد، بنابراین حضوری بودن ابلاغ، زنجیرهای از اتفاقات را به دنبال دارد که تا روز آخر دادرسی تاثیر گذار است، بنابراین رعایت مقررات ابلاغ در عادلانه بودن دادرسی تاثیر بسیار زیادی دارد.
اما اگر ابلاغ قانونی باشد و بهدنبال آن خوانده در دادگاه حاضر نشود و لایحه هم نفرستد دراین صورت رای غیابی خواهد بود و خوانده خواهد توانست علاوه بر تجدیدنظرخواهی اقدام به واخواهی کند و از طریق واخواهی بهاین رای اعتراض کند و واخواهی باید در همان دادگاهی انجام شود که رای غیابی را صادر کرده است.
ابلاغ وقتی واقعی است که مامور ابلاغ برگه قضایی را ظرف دو روز به «شخص مخاطب» برساند و در نسخه دیگر رسید بگیرد، توجه داشته باشید که اگر مامور ابلاغ تمامیشرایط را رعایت کند اما برگهها را در غیر محل اقامت قانونی به مخاطب برساند، مخاطب میتواند از گرفتن آن اوراق خودداری کند و از مامور بخواهد آن را در محل اقامت قانونی به وی ابلاغ کند.
ابلاغ وقتی قانونی است که اوراق قضایی یا دادخواست به دست خود شخص مخاطب نرسد، به دلیل اینکه قانون چنین ابلاغی را معتبر دانسته است؛ اینگونه ابلاغ را ابلاغ قانونی مینامند.
بنابراین اگر مامور ابلاغ نتواند اوراق قضایی را به شخصِ مخاطب برساند و ابلاغیه را به بستگان یا خدمتکاران مخاطب بدهد یا از طریق انتشار آگهی، مراتب را اعلام کند؛ چنین ابلاغی، قانونی محسوب میشود.
-ابلاغ به خویشاوندان به جای مخاطب: ابلاغ ممکن است به بستگان یا خدمتکاران مخاطب صورت گیرد به این شرط که سن و وضعیت ظاهری او برای تشخیص اهمیت اوراق ابلاغیه کافی باشد.
- خوانده مجهولالمکان: گاهی ممکن است علیه شخصی دعوایی داشته باشید که آدرس او را نمیدانید. در چنین شرایطی خواهان میتواند مجهولالمکان بودن خوانده را به دفتر دادگاه اعلام کند که دراین صورت دادخواست از طریق نشر آگهی به خوانده ابلاغ میشود.
ابلاغ از طریق روزنامه بدین ترتیب است که مفاد دادخواست یا هر برگ دیگری به دستور دادگاه یک نوبت در روزنامه کثیرالانتشار به هزینه خواهان آگهی میشود.
استثنای قاعده فوق در حالت تعیین اقامتگاه قراردادی است که در رابطه با اقامتگاه قراردادی ماده1010 قانون مدنی مقرر میدارد: «اگر ضمن معامله یا قراردادی طرفین معامله یا یکی از آنها برای اجرای تعهدات حاصله از آن معامله محلی غیر از اقامتگاه حقیقی خود انتخاب شده است اقامتگاه او محسوب خواهد شد و همچنین است در صورتی که برای ابلاغ اوراق دعوی و احضار و اخطار محلی را غیر از اقامتگاه حقیقی خود معین کند.»
برای ابلاغ به شرکتها اوراق به مدیر، قائممقام، دارنده حق امضا و د رصورت عدم امکان به مسئول دفتر با رعایت مواد 68، 69 و 72 قانون آیین دادرسی مدنی ابلاغ میشود.
اگر مدیر، قائممقام یا دارنده حق امضا از گرفتن اوراق خودداری کنند، مامور ابلاغ خودداری آنها را در برگ اخطاریه گزارش کرده و برمیگرداند، همچنین در صورتی که به علت عدم امکان ابلاغ اوراق به مدیر، قائممقام یا دارنده حق امضا؛ برگها به مسئول دفتر ابلاغ شود، ابلاغ قانونی خواهد بود.
چنانچه مسئول دفتر نیز از گرفتن اوراق خودداری کند مراتب در نسخ اخطاریه نوشته و نسخه دوم آن در محل الصاق میشود. در دعاوی مربوط به شرکتهای منحلشده که دارای مدیر تصفیه نباشد، اوراق اخطاریه به آخرین مدیر قبل از انحلال شرکت، در آخرین محلی که به ادارهی ثبت شرکتها معرفی شده است ابلاغ خواهد شد که اگر شرکت ورشکسته شده باشد دادخواست و ضمائم آن به اداره تصفیه امور ورشکستگی یا مدیر تصفیه ابلاغ خواهد شد.